«آب و هوا»، نمایشنامهای که پاییز گذشته نمایش داده شد، با یک بحران بهداشت عمومی روبرو میشود. داستان به غم و اندوه زنان پس از مرده زایی، چگونگی کنار آمدن با آن و چرایی آن می پردازد. اما همچنین به ارتباط بین نژادپرستی فراگیر در مراقبت های بهداشتی و میزان مرگ و میر مادران و نوزادان در زنان سیاه پوست می پردازد که بسیار بالاتر از همتایان سفیدپوست خود است.
هریسون دیوید ریورز، نمایشنامه نویس، گفت که از او برای نوشتن نمایشنامه ای الهام گرفته شده است که پس از خواندن به روندهای نگران کننده می پردازد. مقاله ای در مورد تجربیات بارداری و زایمان یک زن جوان سیاه پوست که توسط روزنامه نگار و نویسنده لیندا ویلاروسا نوشته شده است. این نمایش به سفارش تئاتر پنومبرایک شرکت صحنه ای مستقر در محله ای آفریقایی-آمریکایی در سنت پل، مین. که برای چندین سال تئاتر خانگی آگوست ویلسون بود.
وقتی در مورد آن شنیدم از یک NPR می خواستم بدانم چه چیزی نمایشنامه نویس را مجبور به نوشتن آن کرده است و نظر او در مورد پوشش رسانه ای این موضوع چیست. ریورز و وینسیا کلمن، بازیگر نقش اصلی زن در این نمایشنامه، در مصاحبهها، مشاهدات و نظراتی را مطرح کردند که سوالاتی را در مورد نحوه گزارش ما در مورد نابرابریها و برابری سلامت ایجاد کرد: چگونه از منابع خود بخواهیم تجربیات آسیبزا را به اشتراک بگذارند؟ چگونه منابعی را که با آنها مصاحبه می کنیم انتخاب کنیم؟ چگونه تعصبات طبقاتی و فرهنگی خود را کنترل کنیم؟
ریورز گفت: اگرچه او از راههایی که تبعیض بر کیفیت سلامت تأثیر میگذارد آگاه بود، مقاله سال 2018 در نیویورک تایمز «آن را به گونهای مشخص کرد که کمی شبیه یک پتک بود که میدانی در راه است». همچنین آثاری در مورد اینکه چگونه تشخیص HIV بر روابط او با همسر و خانوادهاش تأثیر گذاشته است، نوشته است.
سیاهپوستان آمریکایی “یکپارچه نیستند”
عنوان نمایشنامه – “آب و هوا” – اشاره به اصطلاحی دارد که در بهداشت عمومی استفاده می شود تا توضیح دهد که تبعیض ممکن است بر سلامت تأثیر بگذارد. اولین بار توسط Arline T. Geronimus، محققی در دانشگاه میشیگان که در مورد باروری و بارداری تحقیق می کرد، استفاده شد.
داستان ریورز حول زنی میچرخد که اخیراً سقط جنین داشته و سعی میکند خود را در اطراف زنانی که او را چک کردهاند، از جمله مادر و خواهرش، نگه دارد. بخشی از دیالوگ ها از تجربیات یکی از دوستان نزدیک ریورز که مرده به دنیا آمده بود و تجربیات بازیگرانی که در کارگاه شرکت کرده بودند، حکایت داشت. همچنین شامل برخی از داده هایی است که ویلاروسا در مقاله خود به اشتراک گذاشته است.
وقتی ریورز آن را توسعه داد، گفت که «به جامعه من در سنت پل فکر میکند. من به جامعه ای فکر می کردم که تئاتر پنومبرا در آن قرار دارد. و من به زنان سیاه پوست طبقه متوسط فکر می کردم. به زنان سیاهپوست تحصیلکرده در دانشگاه فکر میکردم.»
اما ریورز گفت که او همچنین میخواهد با افراد دیگر نژادها و قومیتها ارتباط برقرار کند، زیرا «ما در همان طبقه اجتماعی شما هستیم. ما مدارک تحصیلی شما را داریم. ما مشاغلی را داریم که شما دارید. و این اتفاق می افتد. و این ترسناک است. این وحشتناک است – و اشتباه است.»
ریورز با یادآوری مقاله مجله ویلاروسا گفت که این مقاله برای او باقی مانده است زیرا داستان «بر روی افراد واقعی زوم میکند» و یک مشکل گسترده را روشن میکند.
کلمن، نمایشنامهنویسی که در مینیاپولیس زندگی میکند، گفت که خواندن مقاله ویلاروسا در حالی که او برای بازی در نقش شخصیت اصلی آماده میشد، این احساس را به او یادآوری کرد که «صدای من خیلی وقتها در جامعه پزشکی شنیده نمیشود، من را باور نمیکنند یا نادیده میگیرند، یا درد من جدی گرفته نمی شود.»
زمانی که رماننویسان، نمایشنامهنویسان و روزنامهنگاران داستانهایی درباره تجربیات زندگی سیاهپوستان مینویسند، کلمن به آنها پیشنهاد کرد که باید به این فکر کنند که چگونه آنها را در کارشان بازنمایی میکنند. او گفت که ریورز در «آب و هوا» به درستی متوجه میشود، زیرا شخصیتها افرادی هستند که «بهطور اتفاقی سیاهپوست هستند».
کلمن گفت: «فکر میکنم داستانهای سیاهپوست جهانی هستند، زیرا ما انسان هستیم. اما ما یکپارچه نیستیم. ما تجربیات و پیشینه های متفاوتی داریم – و سیاه پوست هستیم یا رنگین پوست هستیم.