داستان شخصی الهام بخش مجموعه هایی در مورد بیماری روانی در بین افرادی است که بی خانمانی را تجربه می کنند


مستقر در سن دیگو inewsource خبرنگار تحقیقی جنیفر بومن پاسخ سیاستگذاران به افزایش تعداد افراد مبتلا به بیماری روانی در منطقه که بی خانمانی را تجربه می کنند و تلاش های اغلب بیهوده اعضای خانواده برای اطمینان از احکام دادگاه که به طور غیرارادی آنها را به یک مرکز درمانی منتقل می کند، ردیابی کرده است.

علاقه بومن به کسانی که به اصطلاح محافظه کاران – که در سراسر کشور وجود دارد و به طور گسترده ای متفاوت است، صلاحیت قضایی به حوزه قضایی – باعث بررسی ماه ها او در مورد این موضوع شد.

تا حدی توسط USC Annenberg تأمین مالی شده است مرکز روزنامه نگاری سلامت کمک هزینه کمک هزینه تحصیلی، او پوشش خبری اتاق خبر غیرانتفاعی خود در مورد این موضوع را رهبری کرد و یک پاسخ را ارائه کرد راهنما به فرآیند محافظه کاری و مقالاتی در مورد تصمیم سخت به دنبال مرتکب شدن غیر ارادی یکی از بستگان بیمار؛ کالیفرنیا شکسته و در حال تقلا است سیستم محافظه کاری; چگونه شهرستان محلی او از محافظه کاری استفاده می کند قوانین ایالتی را نقض می کند; و او نبرد تا حد زیادی باخت خانواده خود از طرف برادرش که بی خانمانی را تجربه می کند و از درمان اسکیزوفرنی خودداری می کند.

این مجموعه inewsource با توجه به چالش‌های پیش روی افراد مبتلا به بیماری‌های روانی سخت‌گیر و خانواده‌هایشان مهم است. این موضوع شایسته پوشش در جوامع در همه جا است.

آنچه در ادامه می‌آید، خلاصه‌ای از مصاحبه من با بومن درباره این اثر است.

این داستان برای وضوح و اختصار کمی ویرایش شده است.

چگونه این داستان در رادار شما قرار گرفت؟

آنچه ما می دیدیم همان چیزی است که بسیاری از روزنامه نگاران می دیدند.

در سطح ایالتی، شتابی برای رسیدگی به بی خانمانی فزاینده افراد مبتلا به بیماری روانی در حال شکل گیری بود، و مردم محافظه کاری را به عنوان یک راه حل ممکن می دیدند. شهردار سن دیگو و هیئت نظارت شهرستان سن دیگو از طرفداران بزرگی بودند. بنابراین، ما به دنبال بومی سازی این موضوع بودیم.

ضمنا من یک تجربه شخصی دارم. برادرم که مبتلا به اسکیزوفرنی است، سال ها در سن دیگو بی خانمان بوده است.

چگونه این ایده را در اختیار سردبیران خود قرار دادید و آنها چگونه به آن طرح پاسخ دادند؟

ما در inewsource طوفان فکری زیادی انجام می دهیم. و این ایده در حال آمدن بود. شهردار آن را به عنوان یک پیام اصلی در سخنرانی وضعیت شهر مطرح کرده بود که محل بحث در اتاق خبر مجازی ما بود.

من با چند ایده کلی می‌پرسیدم: «سیستم چقدر به‌صورت محلی کار می‌کند؟»

ما قبل از درخواست کمک هزینه تحصیلی برای کمک به تامین مالی گزارش در مورد آن صحبت کردیم.

قبل از اینکه واقعاً گزارش را شروع کنیم، یک گروه متمرکز غیرقابل ضبط انجام دادیم و با افرادی که تجربه زنده و تجربه حرفه ای در زمینه سلامت روان داشتند صحبت کردیم.

و در اوایل، من، به عنوان گزارشگر، به علاوه سردبیر اجرایی و سردبیر تعامل، یک استراتژی محتوا را توسعه دادم. داده‌ها و کارآموزان در نهایت وارد عمل شدند.

این نامزدی بالای سر دانش آموز قدیمی من می رود. آن را پوست کند.

من 33 ساله هستم و کار سردبیر نامزدی هم از سرم می گذرد.

چیزی که می‌خواستیم انجام ندهیم این است که به سادگی روی نحوه ارائه آن در توییتر تمرکز کنیم. ما در این مورد از USC کمک زیادی گرفتیم. ما مشارکت جامعه را می خواستیم. ما می‌خواستیم این پوشش برای جامعه‌ای باشد که درباره آن گزارش می‌کردیم، نه فقط برای مخاطبان عمومی مصرف‌کنندگان اخبار. ما بروشورها را انجام دادیم و واقعاً روی زبان آن آگهی‌ها تمرکز کردیم و آن را ساده و واضح نگه داشتیم.

ما بروشورهایی را در کتابخانه های عمومی، کافی شاپ ها، روی تیرهای چراغ برق نزدیک ارائه دهندگان خدمات پست کردیم. ما همچنین آگهی هایی را به زبان اسپانیایی ارسال کردیم. من عمداً ارتباط برقرار کردم، از جمله از ارائه دهندگان خدمات و سایر افرادی که حتی به سن دیگو متصل نیستند، پرسیدم: “با چه کسی باید صحبت کنم، با چه کسی تماس بگیرم، چه کسی را می شناسید؟”

برای آن گروه متمرکز یک ساعته، من یک لیست کامل از سوالات داشتم و فقط باید یکی از آنها را بپرسم. مردم واقعاً باز شدند ما متوجه شدیم که افرادی هستند که خیلی بیشتر از من می دانند، افرادی که واقعا می توانند گزارش ما را شکل دهند.

از طریق آن بحث گروه متمرکز، تصمیم گرفتیم با اعضای خانواده افراد بی خانمان ارتباط برقرار کنیم. ما همچنین سعی کردیم به افرادی برسیم که دوره‌های محافظه‌کاری را گذرانده بودند، که بخش واقعاً سخت بود، بخشی از برنامه ما که کاملاً به نتیجه نرسید. بنابراین، ما با افرادی صحبت می‌کردیم که بحران خود را پشت سر گذاشتند، اما به افرادی که در بحبوحه روان پریشی یا بحران بودند، نرسیدیم.

چگونه افرادی را برای مصاحبه برای این سریال پیدا کردید؟

ما به اردوگاه های بی خانمان ها رفتیم و با مردم صحبت کردیم – که خود یک چالش است. چگونه می‌توانیم این کار را با احترام انجام دهیم، بدون اینکه آن را به پورن فقر تبدیل کنیم؟

من با افرادی صحبت کردم که در حال حاضر تحت حکم دادگاه نبودند اما قبلاً بارها و بارها تحت درمان غیرارادی بوده اند. آن‌ها وارد گزارش من نشدند، اما گزارش‌های من را اطلاع دادند.

همچنین، من با یک نفر صحبت کردم که دوره هنرستان را به پایان رساند و اکنون در حال تحصیل برای وکالت است. من فکر می کنم او ممکن است مبتلا به اختلال دوقطبی باشد. او در نهایت معتقد است که محافظه کاری به او کمک کرده است. او به من کمک کرد تا تفاوت های ظریف را درک کنم [and] حقوق افرادی که به طور غیر ارادی بازداشت می شوند [and] حقوق آنها نسبت به وکلا

خانواده‌ها، والدین و عزیزانی که سعی می‌کنند برای بستگانشان کمک بگیرند، با او تماس می‌گیرند، زیرا او ویژگی‌های سیستم را می‌داند.

با توجه به ماه‌هایی که برای گزارش‌دهی صرف کردید، چگونه موفق نشدید که این داستان به نتیجه برسد؟

من قطعاً شک داشتم: “آیا این حتی یک داستان است؟” برای اولین بار، من با هدف برجسته کردن واقعی و کامل افرادی که تجربه دست اولی داشتند، مبارزه کردم، اما در عوض، اعضای خانواده را جایگزین آنها کردم.

وقتی نگران این موضوع بودم، سردبیری از آننبرگ به من گفت: “اگر نتوانید به آن شخص در بحران برسید، چه کسی بهتر از مادرش است که سال ها با او دست و پنجه نرم می کند؟” این بینش بسیار مفیدی بود.

در نهایت ما بهترین کار را انجام دادیم.

سخت ترین بخش این گزارش برای شما شخصاً چه بود؟

خانواده من هنوز با برادرم سر و کار دارند که در سن دیگو بی خانمان است و تشخیص اسکیزوفرنی او را نمی پذیرد. او معتقد است که خانواده اش او را هک می کنند.

این دانش به گزارش من کمک کرد. پذیرفتن آن دلسردی شخصی مرا به شک انداخت و خودم را به گونه ای زیر سوال برد که به من کمک کرد تا سوراخ ها را ببینم. این چیزی است که می تواند مکان هایی را به شما نشان دهد که باید در آنجا گزارش بیشتری انجام دهید.

در نهایت، مدتی از کار فاصله گرفتم تا به بدن و خودم و سلامتی خود نگاه کنم.

این مفهوم مراقبت از خود، آیا این چیزی است که خودتان به آن رسیدید؟ یا زمانی که شما در J-school بودید در مورد آن صحبت شد؟

به روزنامه‌نگاران گفته می‌شود که این یک فراخوان است و هر زمانی که شما رنج می‌برید، این بخشی از کار است. من یاد گرفتم که سالم نیست و درست نیست. من به کارم علاقه زیادی دارم اما یک مادر و یک همسر هم هستم. اگر از خودم مراقبت نکنم، یک انسان کامل نیستم.

سردبیران من از تجربه شخصی من در این مورد بسیار آگاه بودند. به همین دلیل، من تشویق شدم تا زمانی که به آن نیاز داشتم، وقت بگذارم.

به خبرنگارانی که به این موضوع می پردازند چه توصیه ای دارید؟

نقل قولی وجود دارد که آن را به خوبی خلاصه می کند: «افرادی که نباید در آن سیستم باشند در نهایت به آنجا می رسند و افرادی که نباید باشند. آنها در حال سقوط از طریق شکاف هستند.”

بنابراین، قرار دادن یک فرد تحت مراقبت کار چیز کمی نیست. محافظه کاران در همه جا وجود دارند و به گونه ای متفاوت عمل می کنند، نه فقط ایالت به ایالت، بلکه در داخل ایالت ها. و اینجا در کالیفرنیا، شهرستان به شهرستان. این مهم است که بدانیم.

به دنبال آن جزئیات و آن داده ها باشید، اما این تلاش تعاملی که ما انجام دادیم را بپذیرید. انجام این گفتگوها زمان بر و سخت بود. اما این تلاش ارزشمندی بود. چیزهایی هست که در غیر این صورت نمی دانستم.

این یک داستان مهم است. ما در مورد فرآیندی صحبت می کنیم که تصمیمات مهم را از زندگی این افراد می گیرد. و افرادی هستند که آنقدر مریض هستند که نمی دانستند در مشکل هستند.