باربارا مانتل، خبرنگار جامعه آزاد AHCJ، برای قسمت افتتاحیه A Typical Day, مصاحبه ای دوره ای با فریلنسرها درباره نحوه انجام کار، با جن ای. میلر مصاحبه کرد. میلر یک نویسنده و نویسنده مستقل برنده جوایز و یکی از همکاران مکرر نیویورک تایمز و Supply Chain Dive است. او همچنین برای The Guardian، SELF، BuzzFeed، The Washington Post و The Philadelphia Inquirer و دیگران نوشته است. او همچنین بینش ها و توصیه هایی را در مورد چگونگی ایجاد یک شغل آزاد موفق از طریق یادداشت هایی از قلم استخدام شده، خبرنامه و سری کتاب های الکترونیکی خود به اشتراک می گذارد.
تکلیف مورد علاقه اخیر
من یک قطعه برای اپرا نوشتم [Daily] در مورد اینکه چگونه در 40 سالگی موج سواری را یاد گرفتم که فکر می کنم استرس کووید را در بر می گیرد. در سال 2020 یاد گرفتم که این کار را انجام دهم، زمانی که واقعاً نمیتوانستید در کنار مردم باشید. من یک تخته موج سواری داشتم که 8 فوت طول داشت بنابراین هیچکس نمی توانست به من نزدیک شود. من در موج سواری افتضاح هستم. و من در مورد آن نوشتم و اینکه چقدر از تلاش برای انجام کاری که واقعا در آن بد هستم قدردانی کردم.
پایه خانه
من در جنوب نیوجرسی، در حومه فیلادلفیا زندگی می کنم. من می توانم فیلی را از انتهای بلوک خود ببینم. من صبحها بیشتر در پیشخوان آشپزخانهام روی دستهای از کتابهای آشپزی کار میکنم، زیرا نور خورشید واقعاً خوب است، و بعد از ظهر، یا در دفترم، که آبی عمیق و پررنگ است، یا روی میز اتاق غذاخوریام. من این خانه را برای نور خریدم. عالیه.
روال روزانه
بر اساس فصل کمی تغییر می کند زیرا من یک فوق ماراتن هستم. وقتی هوا گرم است، با آفتاب بیدار می شوم چون سگم بیدار می شود. او را به پیاده روی می برم، به او غذا می دهم و به او آب می دهم و بعد می دوم، برمی گردم و صبحانه می خورم. صبح های من به نوشتن اختصاص دارد. من همیشه آدم صبح بودم چون مغزم در آن زمان تیزتر است. بعد از نوشتن، دوباره استراحت می کنم، دوباره سگم را راه می اندازم و در آشپزخانه ای که فقط دفتر کارم بود، ناهار درست می کنم. بعدازظهرها سعی میکنم تماسهای تلفنی، مصاحبهها، کارهای اداری، جمعآوری و اینجور چیزها را انجام دهم. و من یک ساعت قطعی شدید دارم.
آداب و رسوم روزانه
من هر روز صبح موجودی بانکم را چک می کنم. بسیاری از مشتریان من که هنوز چک های کاغذی می فرستادند، در آغاز همه گیری، به واریز مستقیم روی آوردند، زیرا مردم به دفاترشان مراجعه نمی کردند. من همچنین اعلانهای تحویل آگاهانه را از سرویس پستی ایالات متحده دریافت میکنم که اسکن نامههای شما در آن روز است. و من وردل بازی می کنم.
متمرکز ماندن
آن ساعتهای صبح که برای نوشتن کنار میگذارم، تقریباً غیرقابل لمس است. هیچ اعلانی روی ساعت اپل، تلفن یا لپتاپم تنظیم نشده است. من WRTI را که ایستگاه موسیقی کلاسیک فیلادلفیا است گذاشتم و فقط می نویسم. تقریباً تا ساعت 10 بدون توقف می نویسم. و سپس ایمیلم را چک میکنم و اگر داستانم را برای صبح تمام نکردهام، به راهم ادامه میدهم تا قبل از ناهار سگ را پیاده روی کنم.
ابزار مورد علاقه برای ردیابی ایده ها و تکالیف داستان
من از اکسل استفاده میکنم می دانم که این سکسی نیست، اما من همان کاربرگ های Excel مربوط به سال 2006 را دارم. وقتی برمی گردم بفهمم برای چه کسی و کجا نوشته ام، تا ببینم آیا کسی هنوز آنجاست یا نه، بسیار مفید است. من یک تقویم گوگل با تمام تکالیفم، همان اطلاعاتی که در کاربرگ اکسل وجود دارد، به عنوان پشتیبان دارم. من همچنین یک تقویم دیواری غول پیکر را روی درب آشپزخانه خود نگه می دارم. چیزی روی آن نوشته نشده است. این فقط به من کمک می کند تا تاریخ ها و فضاها را در زمان تجسم کنم.
ضبط و رونویسی مصاحبه ها
من از آیفونم برای ضبط استفاده می کنم و در حین مصاحبه تایپ می کنم. من یک تایپیست واقعا سریع هستم. سپس تماس را با آنچه تایپ کردهام بررسی میکنم.
لیست کارهای انجام شده
من یک لیست از کارهای روزانه دارم که سعی می کنم در پایان روز آن را جمع آوری کنم. این در یک دفترچه یادداشت استنو است. من آنها را به صورت عمده می خرم. من تاریخ را در بالای صفحه قرار می دهم و اولین چیز این است که تمرین من برای آن روز چگونه خواهد بود و بعد از آن، معمولاً همان چیزی است که آن روز باید بنویسم و سپس هر کار دیگری که باید انجام دهم.
داستان های پیچیدگی
من واقعاً دیگر صحبت نمی کنم. خوشبختانه به جایی رسیده ام که مشتریانم به سراغم می آیند. در داستان اخیرم، “چرا دستشویی های عمومی هنوز خیلی کمیاب هستند؟” برای نیویورک تایمز، آنها سراغ من آمدند. من برای بسیاری از نشریات تجاری کار می کنم که آنها تقویم سرمقاله خود را دارند. من برای بسیاری از نشریات علمی می نویسم، به عنوان مثال اخبار آزمایشگاهی بالینی، جایی که آنها یک پی دی اف از آنچه می خواهند بنویسم برای من می فرستند و سپس از آنجا می روم. هنگامی که من پیادهسازی را انجام میدهم، آرزو میکنم که ای کاش راه بهتری برای پیگیری آهنگها داشتم، اما این در اکسل است. محل ارسال زمین را گذاشتم، چه کسی آن را رد کرد و سپس کجا آن را ارسال کردم. فکر میکنم آن مقاله اپرا درباره یادگیری نحوه موجسواری را قبل از تعیین آن به هفت مکان مختلف فرستادم.
اگر میخواهید یک فریلنسر را برای یک روز کاری معمولی نامزد کنید، لطفاً به باربارا به آدرس freelance@healthjournalism.org ایمیل بزنید.